حقيقت روح
مردم چه در گذشته و چه حال در مورد حقيقت روح اختلاف دارند و قرآن هم اشاره دارد كه: «يسئلونك عن الروح» (اسراء/٨٥) ولي در اين معنا هيچ اختلافي ندارند كه از كلمه «روح» يك معنا مي فهمند و آن معنا عبارت است از چيزي كه مايه حيات و زندگي است، البته حياتي كه ملاك شعور و اراده باشد. (الميزان ج١٢ ص٣٠٢)، اما بحث اين است كه حقيقت روح چيست؟
به طور اجمال از آيات كريمه الهي مانند: «تنزل الملائكة والروح» (قدر/٤)، «يوم يقوم الروح والملائكة صفا» (نبا/٣٨) روزي كه ملائكه و روح به صف مي ايستند. به دست مي آيد، كه يك حقيقتي وجود دارد حتي مافوق ملائكه كه آن حقيقت به اذن پروردگار مبداء هر نوع حياتي است. حتي ملائكه حيات خودشان را از او دارند. خداوند در مورد انسان مي فرمايد: «و نفخت فيه من روحي» (حجر/٢٩) اين روح خودش را از او دارد. انواع روح (روح يعني مبداء حيات)، آن چه مبداء حيات و انواع حيات در عالم است از ناحيه او به اذن پروردگار افاضه مي شود كه از خود قرآن استنباط مي شود كه همه نباتات داراي يك نوع روح يعني داراي نوعي حيات هستند، حيوان ها هم داراي نوعي روح و حيات هستند، اما بالاتر از نباتات و انسان ها به طور كلي داراي روحي هستند بالاتر و شريف تر از روحي كه در حيوانات هست باز در انسان ها مومن و غيرمومن فرق مي كند، مومن داراي يك روح علاوه است كه از او به روح الايمان تعبير مي شود. «وايدهم بروح منه» (مجادله/٢٢) و نيز از خود قرآن استنباط مي شود، اولياء الله و پيامبران يك روح اضافه دارند يعني حيات بيشتري دارند، از نوعي حيات برتر و بالاتر برخوردارند كه از او به «روح القدس» تعبير مي شود، يعني هر انساني به آن حيات نوعي انسان زنده است ولي آن كسي كه با ايمان است يك حياتي دارد كه غير مومن آن حيات را ندارد. قرآن صريحا غيرمومن را ميت مي نامد، نه به اين معني كه او آن روح انساني كه همه افراد نوع انسان دارند ندارند، قلبش هم كار نمي كند و روح حيواني هم ندارند؛ بلكه مرده از روح ايمان است، كما اين كه همه مومنين نسبت به روح القدس، نسبت به روحي كه فاقد آن روح اند مرده هستند. آن روح القدس در هر انساني كه پيدا بشود به او نوعي حيات و نوعي قدرت مي دهد كه آن حيات و قدرت در انسان هاي ديگر نيست. به قول شاعر:
فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد
دگران هم بكنند آنچه مسيحا مي كرد
يعني اگر مسيح آن كارهاي معجزه آسا را مي كرد مثلا مرده زنده مي كرد، چون از يك روحي بهره مند بود كه نامش روح القدس بود، روح القدس را هر بنده اي داشته باشد آن كارها را انجام مي دهد. (ر. ك: آشنايي با قرآن، شهيد مطهري، ج١١ ص ١٩٥-١٩٧، الميزان، ج١٢، ص٣٠٢)بنابراين «روح» مخلوق عظيمي است مافوق فرشتگان. در حديثي از امام صادق (ع) نقل شده است كه شخصي از آن حضرت سوال كرد: آيا روح همان جبرئيل است؟ امام فرمود: «جبرئيل از ملائكه است و روح اعظم از ملائكه است، مگر خداوند متعال نمي فرمايد: «تنزل الملائكة والروح» (تفسير نمونه ج٢٧ص١٨٤)
ملائكه و روح بر چه كسي نازل مي شوند؟
در سوره مباركه قدر از دو نزول صحبت مي شود:
اول: نزول قرآن كريم «انا انزلناه في ليلة القدر» كه اين نزول در گذشته است چون با فعل ماضي آورده است. نزول ملائكه و روح «تنزل الملائكة والروح» كه به صورت مضارع و استمرار آورده است، يعني در هر شب قدري روح و ملائكه نازل مي شوند و هميشه چنين است كه در هر شب قدري روح و ملائكه نازل مي شوند و به همين دليل است كه حضرات معصومين (علیهم السلام) فرمودند : از اين ها (يعني مخالفان) بپرسيد كه در شب قدر روح و ملائكه كه قرآن مي گويد نازل مي شوند به كي نازل مي شوند؟
آيا هميشه بر روي زمين يك انسان كامل در آن حد وجود دارد كه روح و ملائكه بر او نازل بشوند يا وجود ندارد؟
اگر وجود دارد كيست؟و چون مخالفان به چنين چيزي قائل نبودند، مي گويند، بعد از پيغمبر همه صحابه پيامبر از جمله امام علي (علیه السلام) آدم هاي خوبي هستند، بيش از اين برايشان قائل نبودند. يعني مي گفتند خلفاي راشدين آدم هاي خوبي هستند و گاهي خطا و اشتباه هم مي كردند و بعد از آن ها دوره خلفاي فاسق و شراب خوار است.
بنابراين براي هيچ كس مقامي در حدي كه روح با آن عظمت و پاك و ملائكه بتوانند با او تماس بگيرند قائل نبودند و اين از مختصات مكتب شيعه است. ائمه هدي (علیهم السلام) مي گفتند: «سيد حججكم انا انزلناه» يعني آقاي دليل هاي شما سوره انا انزلناه است. از آن ها بپرسيد اين كه قرآن مي فرمايد روح و ملائكه در هر شب قدر نازل مي شوند (نه نازل شدند) برچه كسي نازل مي شوند؟ آيا بر افراد شراب خوار و فاسق و يا افرادي كه گاهي خطا و اشتباه هم مي كردند؟ پس بايد يك حجت الهي هميشه بر روي زمين باشد كه شب قدر شب رابطه زمين و آسمان است، شب رابطه ملك و ملكوت است، شبي كه اين فاصله ميان ملك و ملكوت در قلب مقدس ولي حق به كلي برداشته است. (ر. ك: آشنايي با قرآن، ج١١، ص ١٩٧-١٩٨)
براي چه امري نازل مي شوند؟
در پايان آيه ٤ سوره قدر مي فرمايد: «من كل امر» يعني ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مي شوند، براي خاطر تدبير امري از امور عالم و يا هر امري كه پروردگار اذن آن را بدهد. (الميزان ج٢٠ ص ٥٦٤) و برخي گفته اند فرشتگان براي تقدير و تعيين سرنوشت ها و آوردن خير و بركتي در آن شب نازل مي شوند. (تفسير برهان ج٤ ص ٤٨١)
نظرات شما عزیزان: